جلسه چهل و هفتم
💠 در آخرت هم نور حق را نمی بینید. این به این معنی است. آن وقت اینها آمدند الرحمن علی العرش استوی را این طوری معنی کردند، گفتند خدا روی کرسی نشسته. بعد می آیند می گویند چطوری نشسته؟ توی کتاب هایشان هست، بعد می گویند، دو زانو یا چهار زانو؟
🌹 می گویند دو زانو جلوس عبید است، پس عبد دو زانو می نشیند، خدا که عبد نیست پس خدا باید چهار زانو بنشیند!
💠نوشته اند خدا روی کرسی چهار زانو نشسته، بعد می آیند می گویند چهار زانو که نشسته، ساق پایش پیداست؛ هر کس که چهار زانو می نشیند، ساق پایش پیدا است دیگه. چون خودشان عرب ها دامن عربی می پوشند، وقتی چهار زانو می نشینند، می بینیم که ساق پایشان پیداست. می گویند خدا این طوری است. می بینید چه قیاس های کردند؟ !☹️
💠 بعد می گویند ساق پای خدا پیداست، سوال های زیادی برایشان حالا پیش آمده! حتما برای دانشجویان شان یا برای دیگران، بعد از آنها می پرسند، ساق پای خدا مو دارد یا نه؟ 😄
🌹بعد جواب دادند که آره، ساق پای خدا مو دارد چون خدا که زن نیست؛ خدا مرد است و ساق پایش هم مو دارد! دقیقا عین این عبارت ها. بعد می گویند اگر ساق پای او مو دارد پس سرش هم مو دارد؟ می گویند بله سرش هم مو دارد 😄😄😄
💠 بعد رفتن توی این، ببینید علوم شان چقدر اینجا پیشرفته است! که می گویند حالا، اگر سر خدا مو دارد! مو خدا چطوری است؟ فر است؟ یا لخت است؟ یا مجعد است؟
💠اقوال متعددی شده اینجا، بعضی می گویند فرفری است، بعضی ها می گویند مجعد است، بعضی ها می گویند لخت است، اینا عین متون که هست، خدا می داند ها؛
🌹بعد یک همچین خدایی به بشریت معرفی کردند، این خدا را من هم قبول ندارم؛ من منکر این خدا هستم. منکر خدای که جسم باشد، منکر خدای که پشتش را یعقوب به زمین بزند! لذا قبول داریم، خیلی از کسانی که خدا را قبول ندارند بخاطر اینکه تعریف درستی از خدا برایشان نشده، اگر به درستی به آنها بگویند، خدا یعنی وجود بی نهایت،......
